سؤال :
چرا وقتي با كسي روبرو مي شوم استرس دارم و زود رنگ پوستم سرخ مي شود؟
جواب :
با سلام و سپاس از اينكه مركز ما را براي پاسخ و راهنمايي برگزيده ايد؛ پرسشگر گرامي بسياري افراد از خجالت سرخ ميشوند و اين اتفاق تاكنون براي بسياري پيش آمده است و يك واكنش مربوط به استرس می باشد و كاملاً نرمال و طبيعي است. «ترس از سرخ شدن» يا «اريتروفوبيا» [1] نامي است كه روانپزشكان و متخصصان روانشناس بر آن گذاشتهاند. گاهي از مواقع اين واكنش از حد طبيعي خارج ميگردد و ميتواند به قدري شديد باشد كه زندگي را به طور جدي براي افراد غيرقابل تحمل كند، در حالي كه در واقع هيچ اتفاق ناگواري پيش نيامده است. طبق نظر بسياري از روانشناسان باليني ترس از سرخ شدن يا همان اريتروفوبيا در واقع جزء گروه ترسهاي اجتماعي [2] است و براي درمان آن نيز بايد در همان حيطه اقدام شود. البته بايد توجه داشت كه اگر فرد بطور مداوم در مقابله با يك موقعيت استرسزا قرار گيرد، بهطور جدي به يك بيماري وخيمتر از يك فوبياي اجتماعي مبتلا خواهد شد. پس روي هم رفته ترسهاي اجتماعي را نبايد دستكم گرفت و بايد به درمان به موقع آنها اقدام شود. فرآيند فيزيولوژيك اريتروفوبيا به اين صورت است كه مثلا به هنگام سخنراني در جمع، هنگام انتقاد كردن و يا مورد انتقاد واقع شدن، رويارويي با افراد بيگانه و يا قرار گرفتن در موقعيتهاي بحراني كه در آن وضعيت فرد احساس ميكند توجه همگان به سوي او جلب شده و يا هنگام اظهار نظر در جمع، اضطراب شخص را فرا مي گيرد و بخشي از سلسله اعصاب با ترشح هورمون هايي، ناخودآگاه فعال ميشوند، در نتيجه ضربان قلب شدت پيدا ميكند و درجه حرارت بدن بالا ميرود و خون بيشتري در رگها جريان پيدا مي كند و همگام با اين تحولات، عروق منبسط ميشوند و لذا هر قدر فرد پوستش لطيفتر باشد به همان نسبت سرخي در زير پوست صورت، بيشتر نمايان ميشود. به محض اينكه ميزان فشار و تحريكپذيري كاهش بايد و يا فروكش كند. طبق قاعده، اين سرخي بهتدريج از صورت محو ميشود. بنابراين سرخ شدن يك واكنش كاملاً طبيعي در بدن است و همزمان اين مسئله را ثابت ميكند كه بدن در سلامت و تعادل قرار دارد. پس حد طبيعي اين پديده نمي تواند نگران كننده باشد. اين ترس در پسران جوان معمولاً از ١٨ سالگي به مراحل حاد ميرسد. اينگونه بيماران در ظاهر در مكانهاي امن و آشنا هيچگونه علائمي از خود نشان نميدهند، ولي بهمحض اينكه در مكانهاي بيگانه و ناامن و يا با افراد بيگانه روبهرو ميشوند، اين نشانه در آنان آشكار ميشود. يكي ديگر از نشانههاي بارز در آنان همان احساس خستگي، كوفتگي و خميازههاي پيدرپي است. در واقع مكانيزم بدن آنها اينگونه عمل ميكند. براي همين بدن كسانيكه مدام تحت انواع ترسها و فشارهاي عصبي قرار دارند، زودتر از موعد مقرر فرسوده ميشود. اين ترس در دختران معمولاً از سن بلوغ تا ١٧ سالگي بيشتر اتفاق ميافتد. زيرا از نظر اجتماعي در بحرانيترين موقعيت سني هستند؛ دوراني كه بيشتر احساس عدم امنيت ميكنند. چون بهدليل تغييرات هورموني، تغيير حالت جسماني و مسائل جنسي حالت ناپايداري را تجربه ميكنند و از يك دوره خارج شده و به دوره ديگري وارد مي شوند و از طرفي احساس خودباوري و اعتماد به نفس را بايد از قضاوت و تأييد ديگران بر خود به دست آورند، اين است كه خيلي حساستر با مسائل دست و پنجه نرم ميكنند. اريتروفوبيا يا همان ترس از سرخ شدن ميتواند علت هاي متفاوتي داشته باشد، كه مسائل و مشكلات جسماني و ژنتيكي، زيستمحيطي، اختلالات عصبي ارثي، تجربيات تلخ اجتماعي، تجربيات تلخ خانوادگي و پرورش يافتن در يك محيط استبدادي و تحت سرپرستي مربي يا والدين مستبد و يا تغييرات ناگهاني و غيرمنتظره، در الگوهاي هويتي ـ عقيدتي ـ شخصيتي، از آن جمله است. شما بايد بدانيد كه چگونه آرام آرام به خود مسلط شويد؛ اينكه ترسيدن و سرخ شدن يك عكسالعمل كاملاً طبيعي بدن است و نبايد شما را نگران كند. روشهاي درماني : بايد بياموزيد كه گام مهم جهت رفع ترس، پذيرش اين واقعيت و عكسالعمل صحيح و پايدار در برخورد با موقعيت هاست. اين عكسالعمل از طريق درك و باور مهارت ها، استعداد ها، موفقيت هاي شخصي فرد در زندگي و همچنين تجسم اهداف و دورنماي مثبت از اهداف، نشان داده ميشود. اطرافيان، دوستان و خانواده در اين ميان نقش مؤثري دارند. در بهترين حالت آنها نبايد هيچگونه واكنشي از خود نشان بدهند، بلكه فقط بايد صبر كنند. اين مشكل، گاهي با مشاوره و روان درماني حل ميشود و در بعضي موارد تجويز دارو ضرورت پيدا ميكند. داروها تقريباً همان داروهايي هستند كه براي افراد تحت استرس و يا افسردگي تجويز ميشوند؛ ولي دارو موفقيت چنداني را جهت درمان قطعي در پي نخواهد داشت، زيرا به محض اينكه دارو قطع شود، بيماري دوباره نمود پيدا ميكند. از طريق روان درماني بايد حالت ترس و ناامني به طور ريشه اي از بين برود. در فرآيند درمان به افراد آموخته ميشود كه چگونه آرام آرام بر خود مسلط شوند، اينكه ترسيدن و سرخ شدن يك عكسالعمل كاملاً طبيعي بدن است و نبايد آنان را نگران كند و درواقع، سرخ شدن براي هر انساني اتفاق افتاده است. همانطور كه عرض كردم اگر مشكل فوق شديد باشد ابتدا بايد درمان دارويي توسط يك روانپزشك صورت گيرد و بعد به همراه دارو از روش هاي مختلف روان درماني براي درمان فوبي اجتماعي و يا سرخ شدن اضطرابي استفاده مي شود. رفتار درماني شناختي [3] (CBT) كه يكي از روشهاي درمان در روان شناسي است، از روش مواجهه با محرك اضطراب آور، استفاده مي كند. به عبارت ديگر توصيه مي كند كه چنين شخصي خود را در معرض موقعيت هاي هراس آور قرار دهد؛ براي مثال اگر شما در هنگام مواجه شدن با يك جمعيت زياد، دچار اضطراب مي شويد و چهره تان سرخ مي شود، احتمالاً بعد از آن واقعه سعي خواهيد كرد كه وارد فضاهاي پرجمعيت نشويد. اما اين رويكرد درماني تاكيد مي كند كه اين دسته از افراد با ترس ها و هراس هاي خود رو به رو شوند و از آن فرار نكنند. هرچند كه به ظاهر اين رويكرد درماني، رنج آور است اما مواجهه منظم زير نظر روان درمانگر و همچنين يادگيري شيوه هاي «تن آرامي» (ريلكسيشن) در پشت سر گذاشتن اين نوع اضطراب بسيار موثر است. روش ديگري كه اين رويكرد پيشنهاد ميكند، صحبت كردن، نوشتن و ضبط كردن و گوش دادن به آن، در مورد جزئيات حالات و موقعيت هايي است كه شخص در آن، حالت هاي سرخ شدن، اضطراب و استرس را تجربه كرده است. ترس از سرخي چهره مي تواند با علائم ديگري مانند تنگي نفس، گيجي، تعريق بيش از حد، لرز، تهوع، خشكي دهان، احساس مريضي، تپش قلب، ناتواني در صحبت كردن يا فكر كردن، ترس از مردن، ترس از دست دادن كنترل، احساس غير واقعي بودن و يا حمله اضطراب همراه باشد. هرچند كه در زمينه بسياري از ترس هاي مرضي مانند ترس از ارتفاع، ترس از رانندگي، ترس از حيوانات و ... رفتار درماني مي تواند موثر باشد، اما در زمينه سرخي هراسي، گاه لازم مي گردد كه افراد با تجويز روانپزشك، تا بهبود كامل، بطور مقطعي دارو مصرف نمايند. روش كسب مهارت هاي معاشرتي : مهارت هاي معاشرتي، مثل كسب ساير مهارت ها، نيازمند تمركز، پشتكار و تمرين مداوم است : 1- به ديگران كمك كنيد. منتظر نشويد كه از شما كمك بخواهند. براي غلبه بر استرس تان بايد به دنبال كمك كردن به اين و آن بدويد. اين يك دستورالعمل است. همسايه تان از بازار بر مي گردد و دستش حسابي پر است و زنبيل دارد از دستش مي افتد، زود وارد عمل شويد … ؛ پيرزني زورش نمي رسد كه به تنهايي لوازمي كه خريده حمل كند، سريع براي كمك اقدام كنيد. مگر نمي خواستيد تمرين هاي ضد خجالت تان را شروع كنيد؟ چه بهتر از اين؟ با اين تير، خيلي بيشتر از يكي دو نشان را خواهيد زد. مطمئن باشيد. خرجش فقط دو كلمه است: كمك نمي خواهيد؟ (البته لبخند و ارتباط چشمي را هم هنگام اداي اين دو كلمه فراموش نكنيد). نمي دانيد چقدر موثر است! 2- دل تان مي خواهد وقتي وارد يك جمع مي شويد، با شما چطور برخورد كنند؟ دوست داريد با لبخند به استقبال تان بيايند؟ به شما توجه كنند؟ به حرف هايتان صميمانه گوش كنند و صميمانه با شما هم كلام شوند؟ و چيزهايي از اين قبيل؟ بسيار خب، خجالتي هاي جمع را پيدا كنيد و با آن ها همان طوري رفتار كنيد كه دل تان مي خواهد با شما رفتار شود. با سوال هاي صميمانه تان، آن ها را به صحبت كردن وادار كنيد و جواب هايشان را با رغبت بشنويد. اين كار، هم براي معاشرتي تر شدن آن ها مفيد است، هم براي خودتان يك تمرين تمام عيار مجلس آرايي است. شروع كنيد و ببينيد كه چقدر روي خودتان تاثير مي گذارد! 3- وقتي به يك محفل رودر بايستي دار، مثلا به يك مهماني رسمي، دعوت مي شويد، وقت تان را طوري تنظيم كنيد كه زود برسيد. اين نكته در عين سادگي، بسيار مهم است. حداقل فايده اش اين است كه با سنگيني فضاي جلسه، زودتر آشنا مي شويد و كم كم ترس تان از آن جمع مي ريزد. امتحان كنيد! وقتي يك جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ مي شود، حس خجالت تان خيلي كم تر است نسبت به وقتي كه ناگهان به يك مجلس شلوغ وارد مي شويد. معمولا آن هايي كه ديرتر به چنين محافلي وارد مي شوند، استرس بيشتري را پشت سر مي گذارند و آن هايي كه زودتر مي رسند، راحت تر با تازه واردها ارتباط برقرار مي كنند. 4- از هم صحبت خود تعريف كنيد. اين كه ديگر كاري ندارد. هم آسان است، هم فوق العاده موثر. اغلب آدم ها وقتي ازشان تعريف مي كنيد، ذوق مي كنند و بيشترشان آن قدر ذوق مي كنند كه به هيچ قيمتي حاضر نمي شوند هم صحبتي با شما را از دست بدهند. ضمنا هنگام تعريف و تمجيد از اين و آن، به هيچ وجه لازم نيست دروغ بگوييد. اگر كمي دقت كنيد، مطمئنا در هر آدمي بالاخره يك چيزي پيدا مي كنيد كه قابل تعريف باشد. البته تعريف هايتان هم نبايد خيلي بي ربط باشد. مثلا وقتي كسي دارد درباره يك موضوع فلسفي با شما صحبت مي كند، خيلي بي ربط است اگر بگوييد : پيراهن تان چقدر قشنگ است! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقه مند نشان بدهيد و از جالب بودن آن موضوع صحبت كنيد. 5- نقش آفريني كنيد. نقش آفريني، يك اسلحه مخفي است كه حتي مطمئن ترين و بااعتمادبه نفس ترين آدم هايي هم كه شما سراغ داريد، از آن بهره مي گيرند. شما دل تان مي خواهد وقتي به يك جمع وارد مي شويد، چگونه رفتار كنيد؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صميمانه؟ خوش برخورد؟ و…؟ خب، همه اين ها را مي توانيد در خلوت خودتان و در مقابل آينه تمرين كنيد. همه انسانها ها تا حدي قوه بازيگري دارند. شايد بازيگري در جلوي دوربين كار آساني نباشد ولي وقتي در خلوت و در مقابل آينه ايستاده ايد مطمئنا كار آساني است. تمرين هاي مكرر اين چنيني، تاثيرات زيادي برآمادگي ارگانيكي و ذهني شما براي مواجهه با چنين موقعيت هايي خواهد گذاشت. 6- بايد توجه داشته باشيد كه در برخوردهايتان خيلي ايده آل گرا نباشيد، زيرا قرار نيست با هر لطيفه اي كه شما تعريف مي كنيد، همه غش و ريسه بروند. قرار نيست با هر حرفي كه مي زنيد، همه به به و چه چه كنند. براي هيچ كس ديگري هم قرار نيست چنين اتفاقي بيفتد. مطمئن باشيد كه سخنرانان توانا هم استانداردهايشان را اين قدر دست بالا تعريف نمي كنند. وقتي در يك جمع حضور داريد، كسي از شما انتظار ندارد كه فوق العاده باشيد. براي جمع، اين مهم است كه شما با آن ها همراه باشيد، فقط همين. يادتان باشد كه در ملاقات اول تان با هيچ كس زياد حرف نزنيد و اطلاعات شخصي تان را رو نكنيد، زيرا لزومي براي اينكار وجود ندارد. متاسفانه بعضي ها اين كار را براي پنهان كردن آن حس خجالت دروني شان انجام مي دهند. غافل از اين كه ديگران، اين كار را غالبا اين طور تفسير و تعبير مي كنند كه آنها آدم هاي كم ظرفيت و سرخورده يا آدم هاي گوشه گير و تنهايي هستند. 7- ارتباط چشمي در برقراري يك ارتباط موثر، خيلي مهم است. حتما به چشم طرف مقابل تان نگاه كنيد. چه وقتي داريد صحبت مي كنيد، چه وقتي كه دارند با شما صحبت مي كنند. اين ارتباط چشمي را ترجيحا با يك لبخند ملايم و حالت دوستانه همراه كنيد. 8- از معجزه نفس هاي عميق هم غافل نشويد؛ چون به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت كنيد كه با نفس هاي عميق، آرامش را به وجودتان برگردانيد. اين تمرين را مي توانيد خيلي راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهيد. مطمئن باشيد كه هيچ كس نمي فهمد اين كار شما چه معنايي دارد. باور كنيد كه اصلا كسي حواسش به شما نيست. پس راحت باشيد. 9- اگر خجالتي باشيد، احتمالا تنهايي را به فعاليت هاي جمعي ترجيح مي دهيد. خب، مي توانيد از اين فرصت مغتنم استفاده كنيد و چيزي ياد بگيريد. آدم هايي كه تنهايي را دوست دارند، معمولا روحيه شان با هنرآموزي جور است. روي يك هنر متمركز شويد و آن را خوب ياد بگيريد. تلاوت قرآن، نويسندگي، خطاطي، كوزه گري و.... اعتماد به نفس تان را به وضوح افزايش خواهد داد. 10- براي برقراري ارتباط موثر در مهماني ها و تحت تاثير قرار دادن مخاطبان، داشتن اطلاعات زياد مي تواند كارساز باشد، لذا تا مي توانيد كتاب بخوانيد و اطلاعات جديد و بروز كسب كنيد. روزنامه، مجله، برنامه هاي آموزشي، اينترنت و… به زودي روزي مي آيد كه بايد حرفي براي گفتن داشته باشيد. خودتان را براي آن روز آماده كنيد. اينكار مي تواند در ارتقاء اعتماد به نفس شما نيز بسيار موثر باشد. 11- به تدريج پيش برويد؛ مثلا ابتدا كار خود را با اظهار نظر به پدر، مادر، برادر و يا خواهر شروع كنيد و وقتي تسلط به اين موقعيتهاي كوچك پيدا كرديد گستره كار خود را افزايش دهيد و در جمع دو سه نفره از دوستان شروع به صحبت نماييد و بعد در كلاس كنفرانسي را ارائه دهيد و به همين ترتيب پيش برويد. زيرا اگر هدفي كه احتمال شكست در آن را مي دهيد انتخاب كنيد و در آن شكست بخوريد من بي كفايت شما تقويت شده و اعتماد به نفس تان پايين مي ايد. 12- شكست هايتان را مديريت كنيد. وقتي داريد براي كسب مهارت هاي ضد خجالت تلاش مي كنيد، يادتان باشد كه مثل هر تلاش ديگري، ممكن است شكست هايي هم در سر راه تان باشد؛ ولي قرار نيست شما از ميدان فرار كنيد. تا رسيدن به پيروزي نبايد دست از تلاش برداريد. فراموش نكنيد كه نوابغ هم بارها و بارها در مسير تلاش هايشان شكست خورده اند؛ اما دست از كار نكشيده اند. اين را هم يادتان باشد كه شكست شما ممكن است ناشي از شرايط باشد، نه ناشي از اشتباه شما. مثلا ممكن است شما نتوانيد در ميان بحث دو نفر ديگر وارد شويد و آن ها را همراهي كنيد، تنها به اين علت كه بحث آن ها خصوصي بوده و يا ممكن است سر صحبت را با كسي باز كرده باشيد كه او در آن لحظه به گرفتاري ها و مشكلات ديگر زندگي اش فكر مي كرده و اصلا دل و دماغ صحبت كردن نداشته است و… . به هر حال سعي كنيد از هر شكست تان، مثل نابغه ها درس تازه اي بگيريد و آن درس تازه را در تمرين هاي بعدي به كار ببنديد. 13- هميشه آماده و به روز باشيد. مطلع و گوش به زنگ. كتاب بخوانيد، روزنامه، مجله، اينترنت و… اخبار روز دنيا را پيگيري كنيد. اخبار هنري، فرهنگي، علمي، سياسي و… . داشتن اين اطلاعات به شما كمك مي كند كه هميشه حرف هاي شنيدني در آستين داشته باشيد. سوال هاي حاضر و آماده هم غنيمت اند. از اين قبيل سوال ها هميشه همراه داشته باشيد. طرح يك سوال صميمانه و مودبانه معمولا نقطه شروع مناسبي براي ورود به بحث ديگران است و هر قدمي هم كه براي چنين هم كلامي هايي برداريد، مطمئنا قدم بعدي آسان تر و آسان تر مي شود. 14- از سليقه ها و علاقه هاي دور و بري هايتان هم بايد باخبر باشيد. اين طوري راحت تر مي توانيد هم صحبت شان شويد. وقتي مي خواهيد سر صحبت را با يك جماعتي باز كنيد يا وقتي كه مي خواهيد در يك بحث گروهي شركت كنيد، بايد اين را ارزيابي كنيد كه آيا آن ها هم مايلند حرف هاي شما را بشنوند و اصلا آيا شما خوب به حرف هاي آن ها گوش داده ايد يا نه. بي محابا حرف شان را قطع نكنيد. بهتر است مودبانه و آرام آرام به هر بحثي وارد شويد. 15- خودتان را درست كنيد. با ديگران (لااقل فعلا) كاري نداشته باشيد. نمي توانيد همه را مجبور كنيد همان طوري كه شما دل تان مي خواهد رفتار كنند. نمي توانيد همه را وادار كنيد نسبت به حرف ها و رفتارهاي شما همان طوري واكنش بدهند كه شما دوست داريد. چرا كه اولا همه آدم ها مثل هم نيستند و مثل هم فكر نمي كنند و ثانيا آن چه مهم است، تلاش و تمرين شماست و توجه به اين نكته كه آيا شما داريد كارتان را درست انجام مي دهيد يا نه. انتظار نداشته باشيد وقتي كه در يك مهماني، كنجي نشسته ايد و با هيچ كس حرف نمي زنيد، ديگران بيايند و شما را از پوسته تنهايي بياورند بيرون. خودتان هم بايد كمك كنيد. انجام دادن تمرين هايي كه از آن ها حرف مي زنيم، به عهده خودتان است، نه ديگران. ضمنا حواس تان به اين نكته هم باشد كه سطح توقع تان را از ديگران تصحيح كنيد. در هر مهماني، ممكن است كه بغل دستي شما هم خودش خجالتي باشد، نزديك به ۵۰ درصد آدم ها، كم و بيش با درجات مختلف، خجالتي اند. پنجاه درصد يعني نصف آدم هاي هر جمع. كم نيست! شما هيچ وقت در اقليت نيستيد. قرار نيست كه يك شبه متحول شويد و ناگهان تبديل بشويد به آدم بذله گو و پرحرفي كه مجلس آرايي مي كند و… . اين حتي با تلاش شما هم به سرعت به دست نمي آيد. آدم ها ذات شان با همديگر فرق دارد. اما معاشرتي شدن، يك مهارت است كه با تمرين به دست مي آيد. به مهارت هاي ضد خجالت هم بايد يكي يكي تسلط پيدا كنيد. وقتي انرژي تان را در هر مقطع زماني روي يك يا دو مهارت بخصوص مي گذاريد خيلي زودتر به نتيجه مي رسيد. مثلا پيش دستي در سلام گفتن را بايد تمرين كرد. وقتي به آن تسلط پيدا كرديد، شروع به صحبت با لبخند ر ا تمرين كنيد. ارتباط چشمي، دويدن به دنبال كمك به ديگران، كمك به ساير خجالتي هاي جمع، تعريف هاي به جا و … هم همين طور. به دست آوردن يك مهارت ممكن است يك سال طول بكشد، در حالي كه به دست آوردن يك مهارت ديگر، ممكن است فقط دو روز وقت تان را بگيرد. این یادتان باشد که هر چه سخت تر به دست بياوريد، سخت تر از دست مي دهيد. موفق باشید. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.