سؤال :
تو رو خدا كمكم كنيد مي خوام بدونم هدف از ازدواج چيه؟ مني كه از رابطه جنسي خوشم نمي آید بيمارم؟
جواب :
با سلام و عرض ارادت خدمت شما پرسشگر گرامی از حسن اعتماد شما به این مرکز تشکر می کنیم و سال نو را به شما تبریک می گوییم. امیدواریم که تمام لحظات زندگی شما در سال جدید بهاری باشد. پرسشگر گرامي، همانگونه که می دانید، غريزه جنسي در انسان، همچون ديگر غرائز، يکي از نيازهاي به وديعه گذاشته شده است که بايد به طور معقول و متعادل تأمين و ارضا شود. آموزههاي پيشرو و پوياي اسلام نيز بر اهميت اين موضوع تأكيد دارند. اعتدال و ميانه روي همراه با استفاده معقول و مشروع از اين نعمت الهي، نه تنها توليد فساد نمي كند، بلكه خود مسكّن دردها و مشكلات ديگر و محركي براي تحصيل در امر معاش و علم و دانش و فراهم ساختن موقعيت اجتماعي و خدمت به جامعه بشريت به حساب مي آيد. در مورد سوال شما باید بگوییم اینگونه احساسات در برخی از جوانان بویژه دختران در ابتدای دوران جوانی و قبل از ازدواج شکل می گیرد که در بسیاری از موارد با گذشت زمان و اقدام به ازدواج خود به خوود رفع می شود. البته در مواجهه با این موضوع جوانان باید با درایت و ریز بینی عمل کنند که در غیر اینصورت، می تواند آسیب هایی را برای آنان بدنبال داشته باشد. پرسشگر محترم، یکی از مهمترین ارکان مشاوره که باعث می گردد، نتیجه مطلوبی از آن حاصل گردد، میزان اطلاعاتی است که شما در اختیار مشاور قرار ميدهید؛ زیرا به هر حال تفاوت های فردی افراد در وضعیت و شرایط خانوادگی، محیطی، شخصیتی، جنسیتی و ... ایجاب می کند که مشاوره ها با فرد مورد نظر و شرایط وی مطابقت داشته باشد. به همین دلیل از شما می خواهیم که در مکاتبات بعدی خود جنسیت و سن و اطلاعاتی از این قبیل را ذکر نمایید تا امر مشاوره و راهنمایی شما بهتر انجام پذیرد. خواهشمنديم توضيحات بيشتري در مورد آنچه در زمينه ازدواج غالبا به ذهنتان خطور ميكند ارائه دهيد. بطور مثال: 1. از چه زمانی این نوع تفکر و احساس تنفر و خجالت زدگی نسبت به ازدواج بوجود آمده است؟ 2. آيا خاطره آزار دهندهاي در كودكي يا بزرگسالي شما را آزار ميدهد؟ (بطور مثال آزار جنسي، روابط نامناسب عاطفي بين والدين، شكست عاطفي در روابط دوره نوجواني و جواني با جنس مخالف و ...) 3. ارزيابي ديگران از روحيات و رفتارهاي شما چگونه است؟ دخترانه يا پسرانه؟ با توجه به سابقه سوالات قبلی شما، احتمال می دهیم که جنسیت شما زن باشد و پاسخ سوال شما را با توجه به این مطلب تنظیم می کنیم. در صورتی که حدس ما در مورد این موضوع اشتباه می باشد، این موضوع را به ما اطلاع دهید. پرسشگر گرامی حالت روانی که شما ذکر کرده اید،علل مختلفی می تواند داشته باشد. گاهی چنین حالتی ریشه در تفکرات کمال گرایانه فرد دارد، چنین فردی خود را بالاتر از آن می داند که تن به عمل جنسی دهد و یا اینکه افراط و سخت گیری والدین فرد در زمینه تربیت جنسی می تواند عامل چنین حالتی باشد، در برخی موارد خاطره نا خوشایندی در مورد مسائل جنسی در دوران گذشته می تواند دلیل نفرت از مسایل جنسی باشد. اينكه گفتهايد از رفتارهاي پس از ازداوج متنفرم، اين احتمال را پررنگ ميكند كه شما در گذشته خود (چه كودكي و چه گذشتهاي نزديك) تجربه آزاردهندهاي را گذراندهايد؛ تجربه اي جنسي يا عاطفي كه بطور ناخودآگاه به ازدواج پيوند خورده و تنفر از آن تجربه را به ازدواج منتقل نموده است. به هر حال این حالت روانی هر علتی داشته باشد باید در گام اول به بررسی علل آن پرداخت و سپس با توجه به علل آن راهکار های مناسب را بکار گرفت. پرسشگر گرامی در اینجا با توجه به اطلاعات بدست آمده از سوالتان نکاتی را درباره سوال شما بیان می کنیم که امیدواریم به کارگیری آن موجب غلبه شما بر مشکلی که ذکر کرده اید بشود. 1. سعی کنید نسبت به مسایل جنسی اطلاعات کاملی بدست آورید. به هر حال یکی از ابعاد زندگی بشری رفتار جنسی است که ارضاء آن نقش زیادی در تعادل روحی و جسمی انسان دارد، بنابراین پاسخ گفتن به نیاز جنسی نه تنها انسان را از پیمودن مسیر کمال باز نمی دارد، بلکه تا حد زیادی موجب هموار کردن راه برای رسیدن به هدف والای انسانیت است. آری خود پاسخ دادن به نیاز جنسی در رسیدن به کمال انسانی نقش زیادی دارد. 2. دیدگاه خود را درباره مسائل گوناگون زندگی، بر مبنای واقعیت های زندگی قرار دهید، نه بر کمال گرایی افراط گونه. 3. به یاد داشته باشید اسلام نه تنها به مسایل جنسی به دید منفی نگاه نکرده است، بلکه در احادیث اسلامی برای این عمل ثواب های زیادی ذکر شده است، از این روایات می توان نتیجه گرفت خود رفتار جنسی به خودی خود از دیدگاه اسلام مورد تایید و توجه می باشد. 4. هر غریزه ای در وجود انسان حکمت و دلیلی خاص دارد که مستقیم یا غیر مستقیم در رسیدن انسان به اهداف آفرینش کمک می کند. انسان در تعامل با این غرایز که بخشی از وجود او هستند نباید دچار افراط و تفریط شود، بلکه باید با رعایت اعتدال با آن مواجه شود. 5. زن و مرد زمانی می توانند به کمال واقعی خود برسند که در کنار یکدیگر قرار بگیرند. زن و مرد بدون همدیگر ناقص هستند. این دو جنس برای اینکه بتوانند سفر خود بسوی قرب الهی را انجام دهند نیاز به همسفر دارند و هیچ همسفری برای زن بهتر از مرد نیست و بر عکس هیچ همسفری برای مرد مثل زن نیست. آری اگر زن و مرد در کنارهم نباشند هیچ وقت به کمال انسانی خود نمی رسند. شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام در این باره می گوید: تجربه های خیلی قطعی نشان داده است که افراد پاک مجرد که برای اینکه بیشتر به اصلاح نفس خودشان برسند، به این عنوان و به این بهانه، ازدواج نکرده اند و یک عمر مجاهده نفس کرده اند، اولا اغلبشان در آخر عمر پشیمان شده اند و به دیگران گفته اند ما این کار را کردیم، شما نکنید؛ ثانیا با این که واقعا انسان های با سوادی بودند در فقه و اصول و... اما یک روحیه بچگی و جوانی و یک خامی هایی در اینها وجود داشته است.( تعلیم و تربیت در اسلام صفحه398) طبق دیدگاه شهید مطهری انسان به آن کمال انسانی که هدف آفرینش است نمی رسد مگر اینگه ازدواج کند.( در ادامه در مورد نقش ازدواج در کمال انسانی و اهداف ازدواج بیشتر سخن می گوییم) 6. با افرادی که از ازدواج خود راضی هستند درباره ازدواج صحبت کنید و از تجربات شیرین آنان در زمینه ازدواج استفاده کنید. 7. چنانچه احساس می کنید این حالت روانی فقط یک احساس سطحی می باشد ( در اغلب موارد اینگونه است) و در لایه های زیرین شخصیت شما نفوذ نکرده است، بهتر است ازدواج کنید، چرا که در بسیاری از موارد پس ازدواج تمام دلهره و نفرت دختران نسبت به مسائل جنسی خود به خود رفع می شود. 8. به یاد داشته باشید ازدواج ابعاد گوناگونی دارد که بخش کوچکی از آن مسائل جنسی است که پس از گذشت مدت زمانی ازازدواج این جنبه در برابر جنبه های دیگر ازدواج رنگ می بازد، بنابراین منطقی نیست که به دلیل ترس از یکی از ابعاد ازدواج خود را از سایر ابعاد آن محروم کنید. اکنون به بررسی بیشتر اهداف ازدواج می پردازیم تا مشخص شود در کنار انگیزه جنسی، ازدواج دارای ابعاد دیگری هم می باشد که نباید مورد غفلت قرار بگیرد: خوب است بدانيد تشريع ازدواج در همه اديان الهي و ترغيب به آن در اسلام، از يك علت و فلسفهي اساسي و از چندين چرايي فرعي و غير اساسي برخوردار است. بر اين اساس، ميتوان اين علل را به دو دسته اساسي و فرعي تقسيم نمود: 1- علت اساسي تشريع ازدواج علت اساسي تشريع ازدواج، پاسخ به نداي فطرت و نيازهاي (روحي، رواني، جسمي) طبيعي انسان است. تمام قوانين و مقرّرات اسلام، از زير ساختهاي فطري و طبيعي به وديعه نهاده شده در نهاد انسان، سرچشمه ميگيرند. اين قوانين و مقرّرات به شكلي برآورندهي نيازهاي فطري و طبيعي انسان هستند و در پرتو اين قوانين، سلامت و رشد آدمي تضمين ميشود. فلسفهي اساسي و بنياني ازدواج همانند تمام احكام و مقرّرات آن، پاسخ به نداي فطرت خداجوي انسان است. ازدواج از اين روي در اسلام، تشريع و مورد ترغيب قرار گرفته است كه ميتواند به نيازهاي فطري آدمي پاسخ شايسته داده و سلامت و تعالي وي را زمينهسازي نمايد. لذا افرادي كه از ازدواج روي ميگردانند، در واقع به طور ناخودآگاه با فطرت و طبيعت خود به جنگ برخاستهاند. در نتيجه، چون برخلاف فطرت و نياز طبيعي حركت ميكنند، با دشواري و مشكلات فراوان مواجه ميشوند و از مسير اعتدال و جادهي تكامل و رشد خارج ميشوند. (مراحل ازدواج در اسلام: ص 8) 2- بعضي علل فرعي تشريع ازدواج الف- تأمين آرامش روح و روان و سكون دل و جان: از جمله علل ازدواج در ديدگاه اسلام، تأمين آرامش و سكون است. «من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و...» (روم، 21)، «از نشانههاي خدا اين است كه از جنس خودتان براي شما همسراني را آفريد تا در كنار آنها آرامش بيابيد.» اين آرامش از اينجا ناشي ميشود كه اين دو جنس مكمل يكديگر و مايهي شكوفايي و نشاط و پرورش يكديگر ميباشند. (تفسير نمونه: ج16، ص391) ب- حفظ نوع بشر: از ديگر علل تشريع ازدواج در اسلام همانا حفظ نوع بشر در قالب توالد و تناسل سالم و مشروع ميباشد. اين علت تا به آن حد مورد نظر اسلام است كه روايات نقل شده از اولياي دين، فرزندآور بودن را از صفات شايسته زنان براي ازدواج ميشمارد (نحن و الاولاد: ج1، ص140) و فرزند داشتن را مايه بركت ميداند. (الكافي: ج5، ص474، ح2) ج- حفظ دين: ازدواج نوعي تأثير در تأمين مصونيت از انحرافها، كژيها و لغزشها دارد و همين حالت موجب فراهم شدن جايگاهي متفاوت با قبل براي شخص مزدوج ميشود و نوعي، فضيلت، برتري و دوري گزيدن از تخلفات را به همراه دارد و تقيد فرد را به فضايل، آداب ديني و معنوي بيشتر ميسازد. گويا از همين روي اولياي دين ميفرمايند: «كسي كه ازدواج كند، نيمي از دين خود را حفظ نموده است.» (الحر العاملي، 1403ق: ج14، ص5) يا در سخني نوراني و نغز، پيامبر رحمت(صل الله عليه و آله) ميفرمايند: «مردان مجرد را زن دهيد تا خدا اخلاقشان را نيك و ارزاقشان را وسيع و جوانمرديشان را زياد كند.» (ازدواج در اسلام: ص14) د- رشد شخصيت و احساس مسؤوليت اجتماعي: مسؤوليتپذيري و بيرون آمدن از حصار خودبيني و طبيعت فردي و متعهد شدن در برابر ديگران و به دنبال آن فراهم شدن زمينهي رشد اجتماعي، از ديگر علل و فلسفههاي تشريع ازدواج است. اين تأثير را در هيچ عمل و رفتار فردي و اجتماعي ديگر نميتوان سراغ گرفت. انسان تنها در پرتو ازدواج ميتواند به شخصيت اجتماعي خود دست يابد و پختگي شخصيت پيدا كند. (تفسير نمونه: ج14، ص465) ازدواج اولين مرحلهي خروج از خود طبيعي فردي و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است. (تعليم و تربيت در اسلام: صص252-251) اگر راهي غير از اين براي رسيدن به اين مطلوب وجود داشت، به طور يقين اسلام آن را معرفي مينمود. اين پختگي جز در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده پيدا نميشود. ه- حفظ و ارتقاء امنيت و سلامت اخلاقى جامعه و- ارضاى حس محبت كردن و مورد محبت قرار گرفتن پرسشگر گرامي، دنيا، يه طوفان هميشگيه. نوح باشيد تا كشتي عقل و احساستون شما رو به ساحل امن خدا برسونه. باز هم با ما بگوييد. نویسنده: محمد صادق آقاجانی