سؤال :
من دختري 20ساله هستم كه با پسري 30ساله دوست شدم اون ادعا مي كنه منو دوست داره و نمي خواد منو از دست بده. ميگه چيزي كه منو جذب كرده قيافت و چشاي سبزت هست و الان 5روزه باهاش دوست هستم. هر وقت كه بهش زنگ مي زنم تا گوشي رو برمي داره ميگه مي خوام ببينمت اين حرفش منو نگران مي كنه، ميگه اگه ميترسي از دور ببينمت كفايت مي كنه. نمي دونم چي كار كنم. تو رو خدا كمكم كنيد.ممنون.
جواب :
زدست ديده و دل هر دو فرياد كه هر چه ديده بيند دل كند ياد بسازم خنجري نيشش ز فولاد زنم بر ديده تا دل گردد آزاد خواهر گرامي از حسن اعتماد شما به اين مجموعه و اينكه چنين مساله مهمي از زندگيتان را صادقانه با ما در ميان گذارديد، خدا را شاكريم و سعي مي كنيم با راهكارهاي ارسالي، شما را در عبور از اين مشغله ذهني ياري دهيم. گرچه در مورد سوال شما براي ما ابهاماتي وجود دارد مثلا اينكه؛ اين آقا كيست؟ كجا با هم آشنا شديد؟ هدف شما از اين رابطه چيست؟ آيا خانواده شما و ايشان از اين رابطه باخبرند؟ آيا شما اين رابطه را به نفع خود ميدانيد؟ شرايط ازدواج شما چگونه است؟ آيا اين پسر تمام ملاكهاي مهم در باب انتخاب همسر را به نظر شما دارند؟ به فرض اينكه اين پسر به خواستگاري شما بيايد آيا فكر ميكنيد پدر و مادر شما با ازواج شمات موافقت كنند؟و ... اما با توجه به سوال شما و برداشتي كه ما داريم نكاتي را خدمت شما تقديم ميكنيم؛ شما به خوبي ميدانيد؛ يكي از نيازهاي اساسي زندگي انسان، تعامل و ارتباط با ديگران است. انسان در طول رشد خود، پيوسته براي بقا و پيشرفت خويش، محتاج ارتباط با ديگران است كه بين اين امر با سلامت، رابطهاي نزديك وجود دارد. تمام انسانها به دنبال يافتن كساني هستند كه با آنها احساس خوشبختي كنند و از زندگي با آنها لذت ببرند و در كنارشان منفعت بيشتري كسب كنند. در بين اين ارتباطات انساني، نياز به ارتباط با جنس مخالف هم در مقطعي از زندگي انسان مطرح ميشود و اين زماني است كه پسر و دختر تصميم ميگيرند همسر آينده خود را انتخاب كنند. در اين ارتباط مقطعي ـ كه لازمه شناخت از همديگر است ـ اصولي مطرح است. بايد توجه داشت نيروي پيوندجويي دو جنس مخالف، دلدادگيهاي پسرانه و دلبريهاي دخترانه و دلبستگيهاي دو طرف، هميشه در قشر جوان وجود داشته است. البته اين ارتباطها و علاقهها ميتواند منشا تشكيل خانواده و بقاي نسل و ادامه حيات ميشوند، با اين حال بايد در چارچوب اصول اخلاقي و شرعي باشد. گاهي اين علاقه دروني به جنس مخالف و نياز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهاي ديني خارج ميشود و به سوي بيعفتي و گناه كشيده ميشود كه اين امر بسيار ناشايست و غير اخلاقي است و تبعات غير قابل جبراني را مخصوصا براي دختر درپي خواهد داشت. در اينجا لازم است با همديگر علل ارتباط با جنس مخالف را مرور كنيم. علل و انگيزههاي برقراري ارتباط با جنس مخالف برقراري ارتباط با جنس مخالف با انگيزههاي مختلفي صورت ميگيرد، مانند: 1. كسب شناخت براي ازدواج: انگيزه بسياري از جوانان بويژه دختراني كه به ارتباط با جنس مخالف رو ميآورند، كسب اطلاعات در مورد طرف مقابل و انتخاب آگاهانه او به عنوان همسر آينده است. اين گروه بر اين باورند كه با دوستي و ارتباط بهتر ميتوانند ابعاد شخصيتي فرد را شناسايي كرد و در صورت احراز هماهنگي ميتوان او را به عنوان همسر آينده برگزيد؛ اما بايد توجه داشت كه در بسياري از اين ارتباطها، حدود و قوانين شرعي رعايت نميشود. همچنين در بيشتر موارد، هدف، كامجويي جنسي است و شهوات جنسي به صورت ناهشيار، فرد را به طرف جنس مخالف سوق ميدهد و بحث آشنا شدن با هدف ازدواج، يك سپر دفاعي و توجيه يا مكانيزم دفاعي است. لذا در اين موارد بايد مراقب رفتارها و برخوردها بود. 2. انگيزه جنسي: از انگيزههاي ديگر ارتباط دختر و پسر، بهرهبري جنسي است. افرادي كه اين انگيزه را دارند، براي ارضاي نياز خود، همه ارزش هاي خانوادگي و فردي خود را قرباني ميكنند. البته گفتني است اين انگيزه بيشتر در پسران وجود دارد و در دختران، بيشتر تأمين عاطفي را وجهه همت خود قرار ميدهند. 3. كسب وجهه اجتماعي: يكي ديگر از انگيزههاي ارتباط با جنس مخالف اين است كه پسران، داشتن دوست دختر را براي خود يك قدرت اجتماعي تصور ميكنند و دختران نيز داشتن دوست پسر را يك جاذبه فردي و اجتماعي براي خود به حساب ميآورند. 4. تأمين نياز عاطفي: دختران و پسراني كه در خانواده مورد بيمحبتي قرار ميگيرند و از وضعيت رواني و اجتماعي خويش ناراضي هستند، همچنين خود را سرگردان و آشفته مييابند، از طريق برقراري روابط پنهان با جنس مخالف، در صدد كسب رضايت و به عبارتي ديگر به دنبال جبران كمبود محبت خود هستند. 5. اشاعه فحشا و بيعفتي؛ كه نياز به توضيح ندارد، برخي از روي علم و عمدا به چنين كارهايي دست ميزنند تا فحشا را در جامعه رواج دهند و از اين طريق به منافع خود برسند. 6. الگو گرفتن از جوامع غير خودي: تا اينجا با هم انگيزههاي ارتباط با جنس مخالف را دانستيم. مسأله علاقه به جنس مخالف بويژه در دوران جواني و در سنيني كه فرد آمادگي براي ازدواج دارد امري طبيعي است و گاهي اوقات بدلائلي، اين ميل و علاقه به فردي، ممكن است شدت بيشتري پيدا كند كه اين مسأله در مورد شما نيز صدق مي كند يعني ارتباط و ديدار شما با ايشان(به هر طريقي كه باشد) به شدت اين علاقه مي افزايد يعني علاقه عام و كلي به جنس مخالف را، روي يك فرد خاص متمركز مي كند و طبعا پيامدهاي آن مضاعف مي شود. اما نكته مهم اين است كه اسلام، همان گونه كه براي تمام زندگي ما انسانها برنامه دارد، براي اين امر مهم و سرنوشتساز هم دستورات كارگشايي دارد، از يك طرف ميگويد؛ رابطه با نامحرم حرام است، از طرفي ديگر ميگويد براي ازدواج، آن هم بعد از انجام مراسم خواستگاري رسمي(توسط والدين)، دختر و پسر ميتوانند همديگر را ببينند، با هم صحبت كنند(البته با رعايت شرايط و حدود شرعي). پس نتيجه ميگيريم كه قبل از مراسم خواستگاري ارتباط دختر و پسر با هم جايز نيست، علاوه بر اينكه به نفع هيچكدام و بويژه به نفع دختر نيست. با توجه به مطالب فوق، در اينجا لازم مي دانيم نكاتي را خدمت شما خواهر گرامي عرض كنيم: 1. با اينكه يقين داريم عشق و علاقه شما، از صفاي باطن شما سرچشمه گرفته و هيچ قصد سوئي در آن نيست، بايد عرض كنيم ازدواج و انتخاب همسر مسئله بسيار مهم و سرنوشت سازي است از اين رو بايد در يك حالت عادي و به دور از احساسات و بر اساس معيارهاي صحيح انجام گيرد(كه در صورت تمايل ميتوانيد در مكاتبات بعدي آنها را از ما بخواهيد). 2. يكي از ملاكهاي درجه دوم ازدواج، بحث تناسب سني دختر و پسر است. دختران از لحاظ زيستي چند سال زودتر از پسران به بلوغ جنسي ميرسند، همان گونه كه زنان زودتر از مردان قابليت باروري را از دست ميدهند و تمايلات جنسي در مردان ديرتر از زنان فروكش ميكند. از اين رو، دختران بايد چند سال زودتر از پسران ازدواج كنند تا از اوايل دوره اي كه هيجانات جنسي و قابليت باروري در آنها بروز ميكند، شوهردار باشند و در آخر دوره نيز تقريباً همزمان با شوهران خود از فعاليت هاي جنسي فاصله گيرند. بنابراين بهتر است سن مرد آماده براي ازدواج از سن زن چند سالي بيشتر باشد.اما اختلاف سني دختر و پسر نبايد آنقدر زياد باشد كه دوره رشدي آنها متفاوت شود و علاقهها، سرگرميها، طرز نگرش و بينش و انرژيهاي رواني آنها با هم تفاوت اساسي يابد و در نتيجه نتوانند همديگر را درك كنند. وقتي فاصله سني بين زن و شوهر زياد باشد، هريك در دورهاي از زندگي به سر ميبرند كه از لحاظ ميل جنسي با هم متفاوت هستند. اين تفاوت زياد باعث مي شود كه اين دو نتوانند بهشكل مطلوب نيازهاي يكديگر را ارضا كنند. اين عدم ارضاي جنسي ممكن است بهشكلهاي مختلف همچون نق زدنهاي فراوان، نارضايتي از زندگي و... جلوهگر شود. لذا به نظر ميرسد كه تفاوت سني شما هم نسبتا زياد باشد البته بايد همه ملاكها را در مجموع در نظر گرفت. 3. دوستيهاي قبل از ازدواج از هر طريقي كه باشد اعم از ارتباط حضوري، تلفني و نامه يا از طريق ايميل و .. در انتخاب تاثير مي گذارد و چه بسا آن قدر احساسات و عواطف را تحريك كند كه عقل، منطق و شرع را تحت الشعاع قرار دهد و انسان نتواند واقعيت ها را خوب ببيند و به نحو صحيح تصميم بگيرد به عبارت ديگر عشق و علاقه قبل از ازدواج قدرت انتخاب را كاهش مي دهد به گونه اي كه گاهي اوقات اصلا اراده و اختيار را از انسان سلب مي كند. به همين دليل اسلام سفارش كرده دختران و پسران به صورت مخفيانه با يكديگر دوست نشوند يعني بدون اطلاع خانواده و بدون مجوز شرعي ارتباط با يكديگر برقرار نكنند. زيرا اين ارتباطات آتش شهوت و نيازهاي جنسي را بشدت تحريك مي كند و عواقب خطرناكي براي آنها مي تواند داشته باشد. 4. اگر اين فردي كه با شما ارتباط برقرار كرده واقعا شما را به عنوان همسر مي خواهد، راه صحيح و شرعي و منطقي آن اينست كه با خانواده شما تماس بگيرد(يا فرد قابل اطميناني نقش واسطه را اجرا كند) و در صورت اجازه والدين شما به صورت رسمي از شما خواستگاري كند، پس فورا و از همين الآن اين رابطه را به طور كلي قطع كنيد وگرنه خودتان ضرر ميكنيد. 4. گر چه سوء ظن به ديگران خوب نيست اما در يكي از جاهايي كه انسان بايد خيلي خوش گمان نباشد و احتمالات ديگر را نيز براي خود مطرح كند. همين جاهاست كه چه بسا زبان چرب و نرم و بسيار مودبانه افراد در اين گونه موارد فريبي بيش نباشد و در واقع براي بدام انداختن صيد و طعمه باشد. حداقل شما بايد اين احتمال را بدهيد و براحتي دل نبنديد و قول و قراري هم با هم نگذاريد(از دليلي كه براي شما آوردهاند هم ميشود حدس زد؛ يعني ملاك زيبايي شما و اينكه ميخواهد شما را هر چه زودتر ببيند. آيا فكر ميكنيد كه با ديدن شما از راه دور قضيه تمام ميشود؟ هرگز! قدم به قدم بيشتر ميشود تا ... 5. ادامه اين ارتباط اصلا به نفع شما نيست جز اينكه شما را بيش از پيش اسير يك عشق خيالي مي كند و به مرحله اي مي رسيد كه نمي توانيد خود را كنترل كنيد و عاقلانه تصميم بگيريد و ممكن است حوادث بدي رخ دهد يعني همان چيزهايي كه اصلا دوست نداريد اتفاق بيفتد. 6. امام علي عليه السلام فرمودند:«حب الشي يعمي و يصم» يعني علاقه و دوستي چيزي (با كسي) باعث كوري و كري انسان مي شود يعني چشم عقل و فهم انسان را از كار مي اندازد و فقط احساسات و عواطف حاكم مي شوند و هنگامي كه احساسات حاكم شد و از طرفي نيازهاي طبيعي (جنسي) نيز در كنار آن قرار گرفت باعث مي شود كه انسان اصلا نتواند واقعيت ها را ببيند و به احتمال زياد دچار اشتباه مي شود و در واقع بجاي اينكه انتخاب كند اسير احساسات فرد مي شود. 7. ارتباط شما در حال حاضر علاوه بر اينكه شرعا جايز نيست(چون همه مراجع ميفرمايند: سلام كردن و نگاه كردن به نامحرم اگر با قصد لذت باشد، اشكال دارد) از نظر عاطفي نيز آسيب زا است زيرا هنوز معلوم نيست كه شما با هم ازدواج كنيد(مثلا به خاطر نداشتن ملاكها، بد بودن نتيجه تحقيقات و ...يا ممكن است والدين شما اجازه ندهند كه شما با هم ازدواج كنيد يا بالعكس. 8. از لحاظ روان شناسي يكي از علل ايجاد افسردگي در افراد، شكل گيري دلبستگي هاي بيجا بين افراد و سپس گسسته شدن اين دلبستگي است. همان طور كه خودتان فرموديد و با توجه به حرف ايشان، به نظر ميرسد بايد خيلي حواستان جمع باشد؛ آيا قصدش ازدواج است؟يا فقط خداي نكرده قصد دوستي و رابطه و كامجويي از شما را دارد، اگر قصدش ازدواج است كه بايد از طريق خانواده خود و خانواده شما اقدام كند و ديدار شما قبل از خواستگاري رسمي معنايي ندارد و اگر قصد ديگري دارد كه تكليف مشخص است .. راجع به بعد از آن هيچ فكر كرديد.. 9. يكي از آثار چنين روابطي؛ عدم رضايت نسبت به همسر خود در آينده است، اگر ميخواهيد از زندگي و همسر آينده خود احساس رضايت كنيد به كلي قبل از ازدواج با هيچ نامحرمي رابطه برقرار نكنيد. 10. براي بدست آوردن شيريني و لذت يك عمر زندگي پاك و زيبا با همسر آينده ميارزد كه خود را تا فرا رسيدن موسم ازدواج از گناه جنسي دور نگه داريم. 11. گرچه خدا را شاكريم و شاكر باشيد كه در ابتداي راه ذهن منطقي شما بر اثر لطف خدا به فكر مشورت افتاد اما بسيار مناسب است كه به درگاه خداي حاضر و ناظر و مهربان توبه كنيد و ديگر قلب پاك خود را با گناه آلوده نسازيد. 12. همواره از خداوند بخواهيد كه آنچه موجب خوشبختي و سعادت شماست نصيب و روزي شما كند و آنچه كه خداوند براي شما مقدر فرمود به آن راضي باشيد كه سعادت شما در همان نهفته است و خير و صلاح شما در آن قرار دارد. تو مگر بر لب جوئي به هوس بنشيني ور نه هر فتنه كه بيني همه از خود بيني سخني بيغرض از بنده مخلص بشنو اي كه منظور بزرگان حقيقت بيني نازنيني چون تو پاكيزه دل و پاك نهاد بهتر آن است كه با مردم بد ننشيني در پايان از خداوند متعال براي شما آرزوي خوشبختي و سعادت در هر دو سرا را مسئلت ميكنيم. در صورت باقي ماندن سوال يا ابهام، باز هم با ما مكاتبه كنيد نویسنده: سید عباس ساطوریان