سؤال :
دخترى 26 ساله و دانشجوى سال دوم رشته زبان انگليسى هستم. چندى قبل در كلاس كامپيوتر با نگاههاى مداوم استادمان روبهرو شده، به او علاقهمند شدم. من قبل از اين حتى با پسر عمو و پسرخالههايم هم جز سلام كردن، صحبتى نمىكردم و آدمى خجالتى بودم؛ اما در ارتباط و صحبت با اين استاد و نگاههاى مستقيم او اصلاً خجالت نمىكشيدم و فكر مىكردم كه همسر مورد علاقهام را پيدا كردهام. با پايان كلاس كامپيوتر، من همواره به فكر او بودم و به همين دليل در درسهاى دانشكده ناموفق بودم. اكنون مضطرب و پريشان خاطر هستم. يك جزوه از درسهاى استاد نزد من است و جرأت نگاه به آن را ندارم. با اينكه فردى معتقد، مذهبى و مقيد به ظواهر شرع و عبادات بودم، اكنون سرخورده شدهام و احساس يأس، نوميدى و شكست دارم. بارها از خدا خواستهام كه فكر او از سرم بيرون برود؛ اما دعايم مستجاب نشد. اكنون عبادات را فقط به خاطر رفع تكليف انجام مىدهم. از شما تقاضاى راهنمايى دارم؛ زيرا وضعيتى بسيار بحرانى دارم.
جواب :
در پاسخ اين مشكل نكاتى چند بيان مىشود: يكم. دوره جوانى از حساسيت زيادى برخوردار است؛ عواطف و احساسات جوان در اين دوره، بروز و ظهور بيشترى دارد و در تعامل با ديگران، در پى تأمين برخى نيازهاى عاطفى است. وجود اين نياز و گرايش به سوى تأمين آن، امرى طبيعى است؛ ولى آنچه مهم است، چگونگى پاسخ به آن است. اينجا است كه بايد چنين گرايشى به كنترل انديشه و عقل درآيد. گمان نشود اگر چنين گرايشى در فرد ايجاد شود، از گردونه انسانيت و ايمان خارج مىشود؛ بلكه آن روش و چگونگى برخورد با آن است كه افراد را از يكديگر متمايز مىسازد. پس نگران چنين حالتى - كه برخاسته از احساس نياز است - نباشيد و مطمئن باشيد به تدريج حل خواهد شد. دوّم. متعهد، مذهبى و پاىبند به واجبات بودن، يك امتياز و ارزش واقعى است و همان طور كه در گذشته و تاكنون همين باورهاى دينى و مذهبى، شما را از هر گونه انحراف فكرى و اخلاقى حفظ كرده است؛ مطمئن باشيد پايبندى به اصول اخلاقى و تقويت روح اميد و توكل برخداوند متعال، بهتر و سريعتر شما را از اين مشكل بيرون برده و امكان دسترسى به ساحل نجات و رهايى از آن را بيشتر فراهم خواهد ساخت. بنابراين، توصيه مىشود توكل بر خداوند را در رأس امور قرار دهيد و توسل به ائمه اطهار(عليهم السلام) و بهره گرفتن از روح بلند آنان را هرگز فراموش نكنيد و همچون گذشته، به شما كمك خواهند كرد و در انجام واجبات و تكاليف شرعى (خواندن نماز، گرفتن روزه و حفظ عفاف، حجاب و...) همچون گذشته محكم و استوار باشيد كه نجات در همين است. سوّم. اگر اندكى به اطراف خود نگاه كنيد، روشن مىشود كه براى هر خوبى، خوبترى يافت مىشود و براى هر كمالى، كمالى بالاتر قابل تصور است. اين قاعده هم در امور مادى و طبيعى جارى است و هم در امور معنوى. بنابراين دل بستن به يك امر مادى يا معنوى در نگاه اول، به عنوان كمال مطلق، صحيح و عاقلانه نيست؛ زيرا بالاتر و بهتر و ارزشمندتر از آن يافت خواهد شد و بهتر است به كمال و ارزشى دل ببنديم كه بالاتر از آن يافت نشود. چهارم. گاهى انسان گمان مىكند خير و صلاحش، در امرى است؛ حال آنكه چنين نيست و برعكس گاهى انسان از چيزى متنفر مىشود و بدش مىآيد؛ حال آنكه خير و صلاحش در همان است. قرآن مىفرمايد: A«عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ»A؛ Vبقره (2)، آيه 216.V. انسان به خاطر اينكه به تمام ابعاد وجودى و آينده خود آگاهى ندارد، نمىتواند به تشخيص صحيح و كاملى از وضعيت موجود و آينده برسد و خداوند عالم، قادر و آشنا به مصلحت بندهاش، مانع از رسيدن به محبوب او مىشود؛ زيرا براى او پسنديده و مفيد نيست. پس اگر تاكنون نتوانستهايد به مطلوب خود دست يابيد، چه بسا به صلاح شما نبوده است. نمونهها و نظاير اين امر را در زندگى بسيار از افراد، مىتوان مشاهده كرد كه ازدواج آنان موفقيتآميز نبوده؛ بلكه مشكل تنهايى آنان، به ده مشكل جمعى تبديل شده است. پنجم. با توجه به نكات ياد شده، راه كارهاى زير را ارائه مىكنيم تا با عمل جدّى به آنها، از چنين وضعيت روحى بيرون آييد: 1. درباره فرد مورد نظر خود فكر نكنيد و هرگاه ذهنتان به وى مشغول شد، با مطرح كردن موضوع يا مسئله ديگرى، از فكر كردن درباره وى دور شويد و آنچه را موجب مىشود، به ياد او بيفتيد (مثل جزوهاى كه نزد شما است)، از بين ببريد و يا به يكى ديگر از دوستان بدهيد؛ به طورى كه در اتاق و خانه شما نباشد. 2. هرگاه احساس كرديد ناخودآگاه مشغول فكر كردن درباره وى شدهايد، بلافاصله با كوبيدن مشت خود روى زمين و گفتن «بس است»، از اين حالات روانى بيرون برويد و مشغول كارى عملى شويد تا از فكر كردن در اين باره رهايى يابيد. 3. با خود حديث نفس كنيد و بگوييد: عشق و علاقهاى خوب و ارزشمند است كه دو طرفه باشد. اكنون وى هيچ توجهى به من ندارد. پس احساس علاقه من به وى، نه تنها راهگشا نيست؛ بلكه تخريبكننده نيز هست و با اشتغال تمام ذهنم، مانع از هر گونه تصميمگيرى صحيح و حتى كار و تلاش شده است. در واقع نگاهها و رفتارهاى قبلى وى، ناشى از سودجويى و سوءاستفادههاى جنسى بوده و هرگز به فكر من و تأمين آينده موفقيتآميز من نبوده است.! به عبارت ديگر هرگز دلش براى من نسوخته و علاقهاش كاملاً جنبه شهوانى داشتهاست! اين نگاهها جهت ارضاى خودخواهانه نيازهاى جنسىاش بوده است، وگرنه عشق پاك و خالى از آلودگى، اين چنين گذرا و متغير نيست؛ آن گونه كه در وجود وى كاملاً ظهور و نمود داشته و اكنون نيز از وى خبرى نيست و به دنبال اهداف شخصىاش است. بنابراين او نمىتواند همسر وفادارى براى من و تأمين كننده سعادت و خوشبختى من باشد. 4. با برجسته كردن ديگر نكات منفى و نقاط ضعف رفتارى، شخصيتى و اخلاقى - كه احتمالاً در فرد مورد نظر هست - از تمايل و علاقه كاذب خود به وى بكاهيد. اگر خواستيد درباره وى بينديشيد، درباره نقاط ضعف وى فكر كنيد. 5. هرگاه ذهنتان به وى مشغول شد، به خود تلقين كنيد: «او صلاحيت همسرى با من را ندارد»، «او هيچ تناسبى با من ندارد» و «از او بدم مىآيد». تأكيد مىشود اين جملات را به زبان جارى و براى خود زمزمه كنيد. 6. نكات منفى و نقاط ضعف رفتارى و شخصيتى فرد مورد نظر را در ذهنتان برجسته كنيد. 7. هرگز بيكار نباشيد و براى اوقات شبانهروز خود، برنامهاى تدوين نماييد. براى اوقات فراغت خود فعاليتى را در نظر بگيريد (برنامههاى ورزشى، هنرى و...) و از آنجا كه چنين افكارى معمولاً در تنهايى به سراغتان مىآيد، براى مدت زيادى، به تنهايى در جايى قرار نگيريد و مطالعات خودتان را در حد ممكن، در سالن مطالعه كتابخانه و در جمع ديگران انجام دهيد. 8. ارتباطات اجتماعى و رفت و آمد و معاشرت با دوستان، اقوام و... را بيشتر كنيد. 9. در فعاليتهاى دستهجمعى، حضور فعالتر و بيشترى داشته باشيد. 10. توجه به اين نكته بسيار ضرورى است كه اگر چنين حالات روانى (احساس سرخوردگى، يأس، نوميدى و شكست) برايتان حاصل شده، محصول كارهاى گام به گام خودتان بوده و كسى شما را به اين وادى - بدون اختيار شما - نكشانده است. مطمئناً خداوند نيز هرگز جلوى آزادى عمل انسانها را نگرفته و نمىگيرد؛ چرا كه مخالف اصل آزادى انسان است. بنابراين، به تدريج و گام به گام، مىتوان از چنين وضعيت روحى و فضاى روانى حاكم بر ذهنتان خارج شد و گمان نشود كه تمام مشكلات يك شبه حل مىشود. از طرف ديگر، انتظار معجزه هم نداشته باشيد. با مقاومت و پايدارى و حفظ تعادل خود، مطمئن باشيد از چنين وضعيتى بيرون خواهيد آمد. 11. يكى از بهترين راههاى خروج از اين وضعيت، آن است كه هرچه سريعتر ازدواج كنيد. اگر خواستگار مناسبى برايتان آمد، سختگيرى زيادى نكنيد؛ همين كه از تناسب كافى برخوردار بود و شرايط و صلاحيت اخلاقى، دينى و خانوادگى لازم را داشت، پاسخ مثبت دهيد. مطمئن باشيد با ازدواج، تمام آن افكار از دهنتان خارج خواهد شد. محمد رضا احمدی