سؤال :
تعارض آموزه هاى دينى با يافته هاى علمى در پوشيدن لباس سياه و سياه پوش كردن تكايا و محافل چه توجيهى دارد؟ يافته هاى علمى حكايت از تأثير مثبت لباس هاى روشن، در نشاط و شادى و ارتقاى فعاليت هاى انسانى و تأثير منفى لباس سياه در اين امور دارد كه با سنت رايج دينى در محافل مذهبى در تعارض است! به اين تعارض چگونه پاسخ مى دهيد؟
جواب :
تكيه عمده و اساسى اين سؤال و ابهام ذهنى، تعارض يافته هاى علمى با آموزه هاى دينى در پوشيدن لباس سياه و سياه پوش كردن است. در مقام جواب و زدودن ابهام، اولين گام آن است كه آيا چنين تعارضى واقعيت دارد و آيا يافته هاى علمى، پوشيدن لباس سياه را به صورت كلى و در تمام حالات و موقعيت يك پوشش نامناسب مى شمارد؟ واقعيت آن است كه چنين تعارضى، بين يافته هاى علمى و روانشناسى با آموزه هاى دينى به چشم نمى خورد. ممكن است بعضى بگويند: اين دو مرزهاى مطلقى است كه در پشت آنها ديگر زندگى وجود ندارد و حيات متوقف مى شود و رنگ سياه به معناى انهدام، نيستى و پوچى است و نفى ديگر رنگها مى باشد!ماكس لوچه، ترجمه منيره روانى پور، 1368. در حالى كه اين نظريه، تنها گوشه اى از يافته هاى روانشناسى است. ياد آورى اين نكته لازم است كه پذيرش «تأثير رنگها» به اين معنا نيست كه رنگها در انسان تأثيرى شديد دارند و سريع بر جهتگيرى ذهنى و رفتارى افراد مؤثر واقع مىشوند؛ مثلاً اگر رنگ آبى تأثير تسكينى و آرامش بخشى دارد، نمىتوان از آن به عنوان يك داروى مسكن براى تسكين سريع استفاده كرد و يا از رنگ قرمز در ايجاد تحريك سريع بهره جست؛ بلكه تأثير پذيرفته شده رنگها، يك تأثير جزئى است كه در مدت زمان طولانى فرصت بروز پيدا مىكند. گوشه اى ديگر از يافته هاى روانشناسى، نشانگر اين حقيقت است كه آن گاه رنگ سياه، مفهوم نيستى و پوچى و پايان يافتن را تداعى مىكند كه به عنوان انتخاب اول و يا يكى از سه انتخاب اول باشد؛ يعنى، در تمام حالات، اولين رنگ انتخاب شده و يا يكى از سه رنگ انتخابى اول براى زندگى (اعم از لباس ...) باشد و اگر رنگ سياه در رتبه هشتم قرار بگيرد؛ يعنى، آخرين رنگ انتخابى در زندگى، رنگ سياه باشد و در موقعيت هاى نادر و استثنايى استفاده شود، يك تمايل طبيعى بهنجار را نمايش مىدهد و نشان دهنده مهار اعمال و تصميم فرد بر كنترل اوضاعهمان. و نشاندهنده مهار اعمال و تصميمات فرد در زمانى است كه بروز اضطراب قطعى است. محروميت از چيزى و يا از دست دادن شخصى و ياموقعيتى، انسان را در لبه يك تعارض غير قابل انكار قرار مى دهد و در اين حالت، وى براى به دست آوردن موقعيت قبلى و كنترل اوضاع، دست به اقدامات كنترلى مىزند. پوشيدن لباس سياه، حكايت از تدبير انسان در چنين موقعيتى دارد؛ يعنى، از اقدامات مناسب، طبيعى و بهنجارى است كه موجب مىشود انسان بتواند بر اوضاع كنترل داشته باشد؛ زيرا نوعى سكون، سكوت و كاهش تحريك را در پى دارد.اكبر زاده، 1374. بنابر اين از ديدگاه علمى، پوشيدن لباس سياه و استفاده از رنگ سياه - حتى در غير پوشش - هميشه نامناسب نمى نمايد و به معناى رسيدن به پايان زندگى و خط پايان عمر و تسليم شدن نيست و تأثير منفى و تخريب روانى در پى ندارد. از اين رو پوشيدن لباس سياه در عزا دارىها و براى شخص مصيبت زدهاى كه احساس غمگينى مىكند، يك نوع تسكين است و او را در اضطراب ناشى از فقدان شخص محبوب، به سمت سكوت و سكون دعوت مىكند و افزون بر اين موجب هم سو ساختن احساسات درونى با فضاى بيرون و باعث آرامش مىگردد.رمضانزاده، 1371. شخص غمزده درآغاز قطع دل بستگى، اگر در فضاى شادى آفرين قرار بگيرد؛ بين حالت درونى خود و وضعيت خارجى، تعارضى مشاهده مىكند و اين هرگز به نفع او نيست. از اين رو بايد به سمت هم سويى و هماهنگ ساختن درون و برون برآيد و انتخاب رنگ سياه در اين موقعيتهاى نادر و استثنايى زندگى (در رتبه هشتم)، چنين تأثيرى دارد. اين رنگ، اگر در رتبه هشتم و انتخاب پايانى قرار بگيرد، بر خلاف رنگ سفيد، سكوت و سكون و عدم ايجاد هر گونه تحريك روانى و جسمانى و كاهش ساير فعاليتها و كندى و منفى را در پى دارداكبر زاده، 1374.. اينها براى انسان مبتلا به رنج فراق و فرو رفته در ورطه قطع دلبستگى مفيد است و به او آرامش و سكون مىبخشد. پس از ديدگاه علمى، رنگ سياه تأثيرى منفى و نامناسب بر روان و روح آدمى ندارد و در مصايب، كاهش دهنده آلام مىباشد و اين گونه نيست كه علم آن را كاملا طرد مىكند؛ ولى سنت هاى دينى به آن اهميت داده و دينداران را به استفاده از آن توصيه كند! از جهت ديگر، درباره تعارض موهوم آموزه هاى دينى، بايد بررسى كرد كه آيا اسلام براى هميشه و در تمام حالات رنگ سياه را توصيه مىكند و به تعبير روان شناختى، براى اولين انتخابها يا سه انتخاب اول؟! چرا رنگ سياه را برمى گزيند و مسلمانان را نيز به اين انتخاب دعوت مى نمايد؟ بايد گفت كه نگاه آغازين اسلام به رنگ سياه، يك نگاه منفى است و هرگز آن را در حالات عادى و زمينه هاى روزمره زندگى، به عنوان يك رنگ برنمى گزيند و آن را رنگ شيطان و فرعون و نماد طغيانگرى، ظلم و ظلمت معرفى مى كند و مىفرمايد: «لباس سياه نپوشيد كه لباس فرعون است».بحارالانوار، ج 83، ص 248. رنگ برگزيده و انتخاب اول اسلام، رنگ سفيد است كه امام باقر(ع) مى فرمايد: «هيچ لباسى بهتر از لباس سفيد نيست».همان، ج 78، ص 330؛ رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 8، ص 472. بعد از رنگ سفيد، رنگهاى زرد و سبز از طرف اولياى دين توصيه شده و رنگهاى برگزيده اسلام است. از نظر اسلام، رنگ زندگى، حيات، حركت و تلاش رنگ سفيد است و آرامش بعد از تلاش و كوشش در رنگ سياه (شب) مى باشد. رنگ سياه (همان رنگ شب)، موجب آرامش مى شود و انسان را از خستگى و رنج روز - كه در پى تلاش و كوشش به آن دچار گشته است - پناه مى دهد و آرام م سازد.نذير الحمدان، 2002. خداوند نيز در قرآن، سياهى شب را مايه آرامش و روشنايى روز را زمينه تلاش ذكر كرده است.قصص (28)، آيه 73؛ اسراء (17)، آيه 17؛ فرقان (25)، آيه 47؛ يونس (10)، آيه 67. رنگ سياه در مكتب اهل بيت(ع)، فقط و فقط در مصايب و سوگوارى ها مورد استفاده قرار گرفته است؛ يعنى، يك انتخاب نادر و استثنايى بوده است و نه انتخابى هميشگى. بنابر نقل ابن ابى الحديد، امام حسن(ع) در سوگ اميرالمؤمنان على(ع) جامه سياه برتن كرد و با همين جامه به ميان مردم آمد و براى آنان خطبه خواند.ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج16، ص22. در نگاه ابتدايى رنگ سياه، يك رنگ مكروه و ناپسند تلقى مى شود. در نماز، پوشيدن لباس سياه مكروه است.طريقه دار، 1380. رنگ سياه در رتبه هشتم و آخرين انتخاب قرار مى گيرد؛ آن هم از اين جهت كه به واسطه تأثير روانى آن، موجب سكوت و سكون و آرامش گشته، شخص مضطرب را از مصيبت و حزن به يك آرامش روانى مى رساند و ياحداقل در اين زمينه بسيار تأثير دارد.