سؤال :
خودمو با همه مقايسه ميكنم اونقد كه ديكه اينقد خودمو كم ميبينم كه از خودم بدم مياد به بقيه حسادت ميكنم انكار با خودمو اين دنيا سر جنك دارم، دوس دارم منم آدم حساب شم.
جواب :
خوشحاليم شما مخاطب ما هستيد اميدواريم راهنماي خوبي در رابطه با اين موضوع براي شما باشيم. مطمئنا بشر به خاطر اجتماعى بودنش ، در جامعهاى زندگى مىكند كه همه افراد آن ، از يك سطح اجتماعى برابرى ، برخوردار نيستند . تفاوت سطح زندگىها يك واقعيت اجتماعى است . اين واقعيت ، پديده مقايسه اجتماعى را به وجود مىآورد . مقايسه اجتماعى يعنى سنجش موقعيت خود ، با وضعيت ديگران.افراد معمولا در مقايسه خود از دو نوع مقايسه استفاده مي نمايند 1- مقايسه صعودى: اين مقايسه زماني است كه هدف مقايسه ، در سطح بالاترى باشد. يعنى سنجش وضعيت خود با كسانى كه در موقعيت برترى قرار دارند. اگر از مقايسه صعودى در امور مادى استفاده شود ، سطح رضايت از زندگى كاهش مىيابد كه مىتوان آن را مقايسه كاهنده ناميد. 2- مقايسه نزولى : اين مقايسه زماني است كه هدف مقايسه ، در سطح پايينترى باشد. يعنى سنجش وضعيت خود با كسانى كه در موقعيت پايينترى قرار دارند. اگر از مقايسه نزولى استفاده شود ، سطح رضايت از زندگى افزايش مىيابد كه مقايسه افزاينده ناميده مىشود. با توجه به كلمات شما مي توان دريافت كه مقايسه شما از نوع اول است و همين عاملي براي حقارت در برابر ديگران مي باشد.البته در شرايطي اين مقايسه مي تواند عاملي براي پيشرفت و رقابت با ديگران شود لذا بايد كاربرد هر مقايسه را به درستى شناخت و آن را در جاى خود به كار برد و از استفاده نابه جاى آن ، خوددارى كرد ، تا سطح رضايت از زندگى افزايش يابد و زندگى ، قرين موفقيت گردد و بشر از زندگى خود لذّت ببرد. كاركرد روانى مقايسه صعودى 1- بي توجه بودن به داشته ها: اگر انسان به داشتههاى خود توجّه كند و از آنها لذّت ببرد ، راحتتر مىتواند نداشتهها را تحمّل كند . اما اگر كسى داشتههاى خود را نبيند ، زندگى را يكسره محروميت مىداند 2- بزرگنمايى داشتههاى ديگران. كسى كه قد متوسّط دارد، در كنار كسى كه كوتاه قد است، بلند قد ارزيابى مىشود. مقايسه صعودى در مال و ثروت نيز موجب مىشود كه زندگى فرد، بيش از آنچه هست ارزيابى گردد پيامدهاى مقايسه صعودى 1 . اندوه :مقايسه صعودى ، كاستىها را نشان مىدهد و به دنبال آن ، موجب احساس محروميت مىشود و اين احساس نيز حزن و اندوه را به دنبال دارد . 2 . افسردگى : اندوهى كه بىدليل ، شديد و طولانى باشد ، افسردگى را به همراه دارد . درباره بىدليل بودن اندوه حاصل از مقايسه صعودى صحبت كرديم و گفتيم كه آنچه ديگران دارند ، نعمت نيست ، بلكه وسيله امتحان آنهاست و لذا مايه برترى نيست ، تا انسان به خاطر نداشتن آن ، احساس محروميت كند . 3 . حسرت :پيامد ديگر مقايسه صعودى ، «حسرت» است . كسى كه مقايسه صعودى كرده باشد ، فهرست بلندى از نداشتهها را براى خود تهيه مىكند و به خاطر آنچه ندارد ، پيوسته افسوس مىخورد. 4 . حسادت : حسادت در جايى شكل مىگيرد كه برترى و فضيلتى در طرف مقابل باشد و اين يعنى مقايسه صعودى . 5. ناسپاسى : ناسپاسى مربوط به نعمتهاست . انسان موفّق ، كسى است كه از سويى از آنچه دارد ، آگاه بوده ، نسبت به آن ، شاكر باشد. 6. بىتابى : مربوط به سختىهاست. كسى كه بردبار نيست ، سختىها را تحمّل نمىكند و بىتاب مىگردد و همين امر ، مشكل او را افزايش مىدهد. 7. نااميدى: شدت گرفتن مسئله ، سبب مىشود كه فرد از يك سو اميد خود به زندگى را از دست بدهد 8 . ناتوانى : فرد خود را در برابر ديگران ناتوان و درمانده احساس مي كند. 9 . محروميت از چشيدن حلاوت ايمان :انسان را ناراضى، شاكى و طلبكار مىسازد و موجب سوء ظن به خداوند مىگردد و همين عاملي براي بهم خوردن رابطه با خداوند مي شود. شيوه اصلاح براى اصلاح يك پديده بايد همه جنبههاى آن را مورد توجّه قرار داد . الف ـ مديريت انديشه 1- بايد شناخت انسان نسبت به معرفت خداوند بيشتر شود. 2- آگاه بودن به ارزش نعمت.اگر انسان آنچه را خداوند به وى داده است نعمت بداند و به ارزش آن پى ببرد ، احساس بهرهمندى به او دست خواهد داد . 3- ايجاد احساس بهرهمندى نمايد. صِرف داشتن يك چيز ، لذّتبخش نيست ؛ هنگامى وجود چيزى لذّتبخش مىشود كه انسان ، احساس بهرهمندى پيدا كند . اكنون روشن مىشود كه چرا بعضى از انسانها از معرفت خدا لذّت نمىبرند . ما چون از ارزش آن آگاه نيستيم ، احساس بهرهمندى پيدا نمىكنيم و وقتى احساس بهرهمندى نداشتيم ، از آن ، لذّت نيز نمىبريم و بدينسان ، زندگى بر ما تلختر و تلختر مىشود و درجه رضايت از زندگى ، بيشتر و بيشتر ، پايين مىآيد. 4- درك اينكه يكى از واقعيتهاى زندگى ، تفاوت است . هركسى در مسيرى كه قرار دارد ، از چيزهايى بهرهمند مىگردد و از چيزهاى ديگرى محروم . مثلاً يك معلّم ، چيزهاى بسيارى مىداند ؛ ولى ممكن است از مكانيكى، كشاورزى، نقاشى، كفاشى و ... بىخبر باشد . اين ، هرگز عيب نيست . اين تفاوتها وجود دارند و بايد با كمال شهامت، آنها را پذيرفت . ب ـ مديريت هيجان وقتى هيجان فرد نسبت به چيزى خو گرفته باشد ، تغيير آن به راحتى انجام نمىگيرد و لذا نياز به مهار و مديريت دارد. كسى كه مقايسه صعودى مىكند ، هنگام مشاهده زندگىهاى بهتر ، از زندگى ديگران خوشش مىآيد ، زندگى آنان او را شگفتزده مىكند ، افسوس و حسرت مىخورد و از زندگى خودش غمگين مىشود . اينها هيجانهاى منفىاى هستند كه هنگام مقايسه صعودى رخ مىدهند . در مديريت هيجانى بايد اين احساسات را كنترل كرد و به مرور ، آنها را زدود و تغيير داد. هيجانهاى منفى مقايسه صعودى ، به دو بخش كلّى تقسيم مىشوند : 1- هيجانهاى مربوط به زندگى ديگران: زندگى ديگران خيرهكننده است و ما را شگفتزده مىكنند و احساس خوبى نسبت به آنها پيدا مىكنيم.بنابراين يكى از مسائل اين است كه بايد حالت خوشايند دانستن زندگى ديگران و شگفتزده شدن را كنترل كرد . به خود بگوييد كه تو فقط بخشى از زندگى ديگران را مىبينى و از درون زندگىشان باخبر نيستى . اين ضرب المثل معروف را به ياد آور كه مىگويند : «مرغ همسايه ، غاز است» . همه زندگى ديگران اين نيست كه تو مىبينى . معلوم نيست بخشهاى ديگر زندگى آنان چگونه است و معلوم نيست «باطن اين ظاهر آراسته چيست ...» . 2- هيجانهاى مربوط به زندگى خود: كسى كه زندگى خود را با زندگىهاى بهتر مقايسه مىكند ، از زندگى خودش سرد ، دلگير و اندوهگين مىشود و دچار حسرت و افسوس مىشود . اين مقايسه ، مبتنى بر يك مقايسه منطقى و همهجانبه نيست . معمولاً نقطههاى مثبت زندگى ديگران را با نقاط منفى زندگى خود مقايسه مىكنيم و در هر دو سوى مقايسه ، افراط مىشود . نتيجه آن ، گذشته از شگفتزدگى نسبت به زندگى ديگران، غمگينى نسبت به زندگى خود است . براى رسيدن به زندگى بهتر بايد اين بخش هيجانها را نيز مديريت كرد . ج ـ مديريت رفتار تغيير رفتار خود ، عاملى است كه به اصلاح وضعيت فرد ، كمك مىكند . هر پديدهاى واكنشهاى رفتارى خاص خود را دارد . مقايسه صعودى ، از «نگاه كردن و چشم دوختن» آغاز مىشود . برخى عادت دارند كه به دنبال زندگىهاى برتر و برترىهاى ديگران بگردند و به هرچه برترى است چشم بدوزند و با وضع خود مقايسه كنند . براى اصلاح مقايسه صعودى بايد اين رفتارها را تغيير داد . مسئله ديگر ، تغيير ادبيات سخن گفتن است . يكى از ويژگىهاى مقايسه صعودى ، «اى كاش ...» گفتن است . براى تغيير در وضعيت خود و جلوگيرى از مقايسه صعودى ، بايد نوع سخن گفتن را تغيير داد . نكات عملي 1- خود را هر چه بيشتر بشناسيد.سعي كنيد آگاهى و شناخت از استعدادها، توانمندىهاى فكرى و عملى خويش و ارزشهاى اخلاقى و انسانى موجود در خود پيدا نماييد. شما نياز به كسب و شناسايي نقاط مثبت خود داريد و سپس لازم است مهارتهاي ضروري را در اين قسمت رعايت نمايد.يعني شما هر چه نقاط مثبت خودتان را بيشتر شناسايي كنيد به اين معناست كه مصالح و مواد بيشتري جهت بازسازي ضعفهاي خود در اختيار داريد.اگرچه اين روش ديرتر به نتيجه مي رسد، اما نتيجه مطلوبتر است. 2- اهل ريسك باشيد يعنى بر تجربيات خود بيفزاييد و از شكست نهراسيد. اجازه ندهيد روحيه قبلي بر شما حاكم باشد. 3- شكستهاى گذشته را فراموش كنيد اگر تصور نامطلوبى از گذشته خود داريد و يا در انجام كارى شكست خوردهايد آن را به دست فراموشى بسپاريد زيرا يادآورى شكست اجازه نمىدهد به حقيقت كنونى خود واقف شويد. 4- موفقيتهاى خود را به يادآوريد و براى آن به خود پاداش دهيد. 5- خود را با ديگران مقايسه نكنيد هيچ گاه خود يا موفقيتها و شكستهاى خود را با ديگران مقايسه نكنيد چون هر فردى داراى شرايط و موقعيتهاى خاص و امكانات، توامنديهاو نقاط ضعف و قوت ويژهاى مىباشد همواره با خودتان رقابت كنيد. 6- به خود تلقين كنيد كه مي توانم 7- از انتقاد زياد نسبت به خود بپرهيزيد و بىجهت خود را سرزنش نكنيد. 8- در مقابل ديگران ابراز وجود نماييد و اجازه ندهيد آنها شما را فردي ضعيف بدانند. 9- قسمتى از برنامههاى روزانه و هفتگىتان را به ورزشهاى جمعى مثل (فوتبال، واليبال، بسكتبال، هندبال و..) اختصاص دهيد. 10- برخى از مسائل شما ناشى از احساس تنهايى و عدم ارتباط اجتماعى مىباشد بنابراين پيشنهاد مىشود روابط صميمانهتر و نزديكتر با اقوام و دوستان و آشنايان خود داشته باشيد. 11- در تمام اين مراحل به خدا توكل كنيد و به ياد او باشيد زيرا با ياد خدا و توكل به خدا انسان چون قطرهاى كه به اقيانوس بيكران متصل شود خود را هم اقيانوس و بزرگ مىبيند. ما هم در كنار حرم كريمه اهل بيت حضرت معصومه سلام الله عليه براي شما انسانهاي خواستار پاكي دعا مي كنيم و منتظر مكاتبه بعدي و نظر شما نسبت به اين مطالب هستيم تا در كنار يكديگر به سمت وضعيت مطلوب حركت نماييم. نویسنده:حامد محقق زاده